Thursday, August 28, 2003

امروز در ايران شاهد تلاش های مستمر و پي گير زنان و مردان برای بدست آوردن حقوق مساوی و آزادی های فردی هستيم . اما در عين حال تلاش های جبهه مخالف هم بسيار سخت وجدی دنبال می شود. مخالفت باپيوستن ايران به کنوانسیون رفع تبعيض از زنان پيوستن ايران به کنوانسیون رفع تبعيض از زنان ( که بيشتر سياسي است تا واقعي) يکي از نشانه های بارز اين مبارزه با حرکت های مردمي است.
در کشوری که بنابر آمارهای رسمي ( که بطور معمول خود سانسور شده و تلطیف شده هستند ) نشان ازبوجود آمدن جريانهايي خلاف عرف در نتيجه اعمال فشارهاي رسمي و غير رسمي بر زنان جامعه است مثل :
تعداد روز افزون دختران فراری آنهم از ميان خانواده های سنتي دارد ؛
تعداد پرونده های زنانی که به قتلشوهرانشان متهم هستند ( که آنهم با يک ديد تحليلي به سختگیری های جامعه مربوظ ميشود.) ؛
و یا تعداد بسیار زياز زنان و رختراني که اين روزها به دانشگاه
مي روند ( تا جايي که برخي سازمانها و ارگانهای مربوط به تحصيلات عالي مجبور به
کم کردن ظرفيت ورود دختران به دانشگاه شدند)
و ....

همه اين مسايل باعث مي شوند که با قصد ايجاد تغييراتي در جامعه نگاهي نه
تنها از ديد سياسي که از ديد انساني هم به اين ماجرا بياندازيم. اين روزها اعلام قطعيت حکم اعدام خانم افسانه نوروزي ( به دليل قتل در دفاع از خود ) بوسيله ديوانعالی قضايط کشور تصويب شد و همچنين اعتراضاتي را در ميان خصوصا زنان خبرنگار موجب شد . اما ما هنوز نمي دانيم چند زن در زندانهای کشور به همين جرم در انتظار اجرای حکم هستند. زنان و دختراني چون افسانه که اينک بدليل نگراني خانواده هايشان از بي آبرويي مظلومانه در گوشه ای فراموش شده اند.
چندی پيش نام دختری ديگر با جرمي شبيه به جرم افسانه به نام راضيه را در صفحات حوادث روزنامه ها ديديم . نمونه های اين مسايل زيادند.
امروز بياييد به ديدی ديگر جريان را نگاه کنيم . همه چيز سياسي نيست اما به سياست مربوط است. به راستي اگر زيبا کاظمي خبرنگار ی مرد بود اين سرنوشت را داشت ؟
بياييد امروز برای رهايي اين زنان جنبشي جهاني برانگيزانيم. جه کسي مي داند شايد فردا سرنوشتي چون آنان برای ما هم رقم بخورد .
يادمان باشد زنان در ايران علاوه بر نداشتن آزاديهای اساسي که همه ندارند در چنبره سنتها و باورهای غلط اجتماعی نيز اسيرند.
.