امروز می خواهم در مورد مسئله زنان بنويسم. راستش اين روزها درایران خیلی در مورد ان صحبت شده است . و همه بر مي گردد به رد شدن لايحه پيوستن ايران به کنوانسيون زنان توسط شوراي نگهبان . این روزها بیشتر از قبل به مسئله زنان و حقوقشان
پرداخته ميشود. کشته شدن خانم زيبا کاظمی خبرنگار ايراني- کانادايي در دوران بازداشت نیز بيش از پيش همه را به مسئله زنان در ايران حساس کرده است. گشت و گذار در دنياي اينترنت و وبلاگها و وبلاگ نويسان در این روزها مرا برآن داشت که جمع بندي خيلي مختصري از آنها داشته باشم. در يک نگاه کلي مي توان تمام انها را به سه دسته تقسيم کرد .
1 - خبرها , مقاله ها
2- سايت ها ي فمينيستها
3 – وبلا گهاي زنان
در اینجا بطور خلاصه به بعضي از آنها اشاره مي کنم.
دسته اول : براي مثال فقط درخبرنامه هاي الکترونيکي امروز ميشد چند مقاله و خبر ديد. ايسنا در یک مقاله تحلیلی به نقش زنان خبرنگار در جامعه امروز پرداخته است. در بخشي از اين مقاله آمده است:
.....در اين ميان رشد و انقلابي كه در زمينه افزايش مشاركت و حضور زنان در عرصه رسانه بخصوص مطبوعات صورت گرفته نيز بسيار چشمگير است، اما هنوز حضور زنان در اين عرصه همچنان با مشكلات فراواني روبهروست. عدم ثبات شغلي زنان در حرفه خبرنگاري و روزنامهنگاري، عدم پذيرش و دشواربودن دسترسي آنها به پستهاي بالاتر، پايينبودن سطح دستمزد خبرنگاران زن، ارجحيت زنان خبرنگار در تعديل نيروي سازمانها، به كار نگرفتن زنان در شرايط بحران، موانع فرهنگي، سنتي پذيرش زنان در اين حرفه، بكارگرفتن آنها تنها در فضاي تحريريهها، سنگين بودن وظايف خانگي، عدم امنيت و پشتوانه حمايتي در مطبوعات و ... از جمله مشكلاتي است كه خبرنگاران و روزنامهنگاران زن با آنها مواجه هستند.....
در مقاله دیگري که در نشريه الکترونيکي ایران امروز آمده نويسنده به تحليل دليل مخالفت فقها با تساوي حقوق زنان با مردان پرداخته است. او در بخشي مي نويسد:
.....آثار فقهی اين نوع انسانشناسی در موضوع حقوق زن زنندهتر است. مشهور فقها برای اينكه احكام تبعيضآميز فقهی راجع به زنان را توجيه كنند، به ناقص بودنِ ماهوی زن نسبت به مرد از نظر عقلی و ذهنی استناد میكنند. آنان بدون آنكه دلايل تجربی ِمتقنی برای اينمدعای خود ارايه كنند، به ضرسِ قاطع و با اطمينان نظر میدهند كه «طبيعت» و «آفرينش»زنان اينگونه هست، و از شدت بداهت نيازی به مطالعات گسترده تجربی در اينباره وجود ندارد. البته، پارهای از فقهای معاصر تحت تأثير روح زمانه جديد و شرايط واقعی جامعه، كمیمحترمانهتر صحبت كرده و معمولاً از اين نقص و عدم اهميت، به غلبهی احساساتِ لطيف و مادرانه زنان بر قوه تخيل آنها تعبير میكنند. ولی آنچه كه قدر مشترك همه اين فقها و مفسران است، اين است كه تفاوتهای آشكار حقوقی ميان زن و مرد، در موضوع «قضاوت»، «شهادت»، «ولايت»، «ديه»، «قصاص»، «ارث» و... ناشی از تفاوتهای ماهوی «طبيعی» و «فطری» ميان اين دو موجود انسانی است. از اينجا نتيجه میگيرند كه احكام دال بر عدم جواز قضاوت زن، عدم تساوی او در قصاص و در ديات، عدم تساوی در ارث، عدم صلاحيت برای ولايت و شهادت و نظائر آن، چون مقتضای «خلقت» و «طبيعت»اند، و هماهنگ با نظام آفرينش، جزو احكام ثابت، جهانشمول و دائمی شرعیاند......
ايران امروز دريک مقاله ديگرخشونت عليه زنان در اروپا را بررسي مي کند . هر چند به ظاهر اين مقاله ربطي به مسائل زنان ندارد اما توجه به ان به نوعي برخورد با خشونت و اهميت پيدا کردن حقوق زنان در میان نشريات فارسي زبان اشاره دارد.
و اما در خبری درسايت امروز و از قول نمايتده زن مجلس مي خوانيم:
شهربانو امامي نماينده مردم اروميه در مجلس حضور زنان در تمامي عرصه هاي اقتصادي و اجتماعي را لازمه جامعه امروز دانست و گفت :اعتراض زنان براي دستيابي به حقوق حقهشان، خلاف شرع نيست و بنيان خانواده را متزلزل نمي كند.
با خانه نشين كردن زنان مشكلي از جامعه بر طرف نمي شود، بلكه بايد محيط، جامعه و امكانات را طوري تنظيم كرد كه حدود شرعي در جامعه مراعات گردد.
وي با بيان اينكه فعاليت هاي اجتماعي زنان بر خلاف اسلام و شرع نيست گفت: زماني مي توان زنان را از انجام فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي منع كرد كه دو ميليون زن سرپرست خانوار و دو ميليون مرد معتاد در جامعه نداشته باشيم.
وي پيوستن به كنوانسيون منع تبعيض عليه زنان را تضمين كننده امنيت زنان در جامعه عنوان كرد و افزود: مجلس موضع خود را به صورت روشن بيان كرده و سعي ندارد خلاف قانون و شرع عمل كند و بخشهايي كه با شرع منافات دارد را نمي پذيرد.
اماني پيوستن به كنوانسيون منع تبعيض را خلاف شرع ندانست و گفت: متاسفانه عده اي از مسوولين تصميمات خود را عين دين مي دانند و مصوبه هاي مجلس را خلاف دين و شرع مقدس بيان مي كنند.
و در خبر ديگري در سايت رويداد آمده:
در آستانه روز زن، شاخه زنان بخش اقتدارگراي حاكميت پس از ممانعت از پيوستن ايران به كنوانسيون زنان، خواستار اجراي «طرح اصول، مباني و روشهاي اجرايي گسترش فرهنگ عفاف» در كشور شد كه در سال 1379 به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي رسيد.
دسته دوم : که شامل سايتهاي فمينيستها و زنان مبارز در راه حقوق زنان است. ويژگي مشترک اين سايت ها یا نويسندگان داشتن سوابق فرهنگي و سياسي است. براي مثال به سايت زنان ايران و یا آواي زن اشاره مي کنم. البته به تازه گي جناح مخالف هم دست به کار شده ان . مثل دفتر مطالعات و تحقيقات زنان:
......اين دفتر نهادى است علمى - پژوهشى وابسته به مركز مديريت حوزههاى علميه خواهران كه اهداف زير را دنبال مىكند: الف. تبيين ديدگاه نظاممند دين پيرامون زن و خانواده. توجه به اصل مجموعه نگرى و هماهنگى و پرهيز از نگاه تك بُعدى و جزئى، توجه به كارآمدى دين در موضع برنامهريزى اجتماعى، توجه همزمان به سه بُعد اخلاقى، اعتقادى و رفتارى در ترسيم الگوى متعالى از زن و تأكيد بر دستيابى به وضعيت فعال و غير منفعل، از شاخصهاى اصلى اين نگاه است. ب. پرورش پژوهشگر و كارشناس در حوزه مطالعات اسلامى زن و خانواده ج. ارتقاى آگاهىها و تحليلها در حوزه مطالعات دينى زن و خانواده با تكيه بر اطلاع رسانى روزآمد د. تعميق پژوهشها و كارشناسىهاى دينى در حوزه زنان و پشتيبانى هدفمند از توسعه و گسترش آن ه. پاسخگويى به نيازهاى تئوريك و دفاع از مرزهاى اعتقادى در حوزه زن و خانواده......
سايتها ي جديد راه اندازي شده اي چون سایت زهراکاظمی که اخبار مربوط به پرونده او را بررسي مي کند, سایتهای خبرنگاران زن مختلف که در ان گزارشها , عکسها منتشر مي شوند.
در سومين بخش : بايد به وبلاگ نويسان زن اشاره کرد . کساني چون شادي صدر با وبلاگ تازه در آمده اش به عنوان يکي از مدافعان حقوق زن , وبلاگ زن نوشت , خورشید خانوم , آذر و آيينه اش و.... طلیعه داران این گروه هستند. از بسياري ديگرمي توان نام برد. یادداشتهاي يک فمينيست جوان به اشاراتی کوتاه از حقوق زنان در کتب نوشته شده در دوره معاصر ايران مي پردازد.جنس دوم و زن ناقص العقل است با ديدي انتقادي به وضعیت زنان و حقوق از دست رقته شان مي پردازند. وبلاگهايي چون من و ماني , مريم نبوي نژاد, روایتگر, من زن هستم, و صدها وبلاگ ديگر که فارغ از مسائل سياسي اما با نگاهي زنانه به دنيا حامي زن بودن خود هستند . و بسيار نمونه هاي ديگز که مي توان درفهرست وبلاگ هاي سايت زنان ايران تعدادي از آنان را ديد.
پرداخته ميشود. کشته شدن خانم زيبا کاظمی خبرنگار ايراني- کانادايي در دوران بازداشت نیز بيش از پيش همه را به مسئله زنان در ايران حساس کرده است. گشت و گذار در دنياي اينترنت و وبلاگها و وبلاگ نويسان در این روزها مرا برآن داشت که جمع بندي خيلي مختصري از آنها داشته باشم. در يک نگاه کلي مي توان تمام انها را به سه دسته تقسيم کرد .
1 - خبرها , مقاله ها
2- سايت ها ي فمينيستها
3 – وبلا گهاي زنان
در اینجا بطور خلاصه به بعضي از آنها اشاره مي کنم.
دسته اول : براي مثال فقط درخبرنامه هاي الکترونيکي امروز ميشد چند مقاله و خبر ديد. ايسنا در یک مقاله تحلیلی به نقش زنان خبرنگار در جامعه امروز پرداخته است. در بخشي از اين مقاله آمده است:
.....در اين ميان رشد و انقلابي كه در زمينه افزايش مشاركت و حضور زنان در عرصه رسانه بخصوص مطبوعات صورت گرفته نيز بسيار چشمگير است، اما هنوز حضور زنان در اين عرصه همچنان با مشكلات فراواني روبهروست. عدم ثبات شغلي زنان در حرفه خبرنگاري و روزنامهنگاري، عدم پذيرش و دشواربودن دسترسي آنها به پستهاي بالاتر، پايينبودن سطح دستمزد خبرنگاران زن، ارجحيت زنان خبرنگار در تعديل نيروي سازمانها، به كار نگرفتن زنان در شرايط بحران، موانع فرهنگي، سنتي پذيرش زنان در اين حرفه، بكارگرفتن آنها تنها در فضاي تحريريهها، سنگين بودن وظايف خانگي، عدم امنيت و پشتوانه حمايتي در مطبوعات و ... از جمله مشكلاتي است كه خبرنگاران و روزنامهنگاران زن با آنها مواجه هستند.....
در مقاله دیگري که در نشريه الکترونيکي ایران امروز آمده نويسنده به تحليل دليل مخالفت فقها با تساوي حقوق زنان با مردان پرداخته است. او در بخشي مي نويسد:
.....آثار فقهی اين نوع انسانشناسی در موضوع حقوق زن زنندهتر است. مشهور فقها برای اينكه احكام تبعيضآميز فقهی راجع به زنان را توجيه كنند، به ناقص بودنِ ماهوی زن نسبت به مرد از نظر عقلی و ذهنی استناد میكنند. آنان بدون آنكه دلايل تجربی ِمتقنی برای اينمدعای خود ارايه كنند، به ضرسِ قاطع و با اطمينان نظر میدهند كه «طبيعت» و «آفرينش»زنان اينگونه هست، و از شدت بداهت نيازی به مطالعات گسترده تجربی در اينباره وجود ندارد. البته، پارهای از فقهای معاصر تحت تأثير روح زمانه جديد و شرايط واقعی جامعه، كمیمحترمانهتر صحبت كرده و معمولاً از اين نقص و عدم اهميت، به غلبهی احساساتِ لطيف و مادرانه زنان بر قوه تخيل آنها تعبير میكنند. ولی آنچه كه قدر مشترك همه اين فقها و مفسران است، اين است كه تفاوتهای آشكار حقوقی ميان زن و مرد، در موضوع «قضاوت»، «شهادت»، «ولايت»، «ديه»، «قصاص»، «ارث» و... ناشی از تفاوتهای ماهوی «طبيعی» و «فطری» ميان اين دو موجود انسانی است. از اينجا نتيجه میگيرند كه احكام دال بر عدم جواز قضاوت زن، عدم تساوی او در قصاص و در ديات، عدم تساوی در ارث، عدم صلاحيت برای ولايت و شهادت و نظائر آن، چون مقتضای «خلقت» و «طبيعت»اند، و هماهنگ با نظام آفرينش، جزو احكام ثابت، جهانشمول و دائمی شرعیاند......
ايران امروز دريک مقاله ديگرخشونت عليه زنان در اروپا را بررسي مي کند . هر چند به ظاهر اين مقاله ربطي به مسائل زنان ندارد اما توجه به ان به نوعي برخورد با خشونت و اهميت پيدا کردن حقوق زنان در میان نشريات فارسي زبان اشاره دارد.
و اما در خبری درسايت امروز و از قول نمايتده زن مجلس مي خوانيم:
شهربانو امامي نماينده مردم اروميه در مجلس حضور زنان در تمامي عرصه هاي اقتصادي و اجتماعي را لازمه جامعه امروز دانست و گفت :اعتراض زنان براي دستيابي به حقوق حقهشان، خلاف شرع نيست و بنيان خانواده را متزلزل نمي كند.
با خانه نشين كردن زنان مشكلي از جامعه بر طرف نمي شود، بلكه بايد محيط، جامعه و امكانات را طوري تنظيم كرد كه حدود شرعي در جامعه مراعات گردد.
وي با بيان اينكه فعاليت هاي اجتماعي زنان بر خلاف اسلام و شرع نيست گفت: زماني مي توان زنان را از انجام فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي منع كرد كه دو ميليون زن سرپرست خانوار و دو ميليون مرد معتاد در جامعه نداشته باشيم.
وي پيوستن به كنوانسيون منع تبعيض عليه زنان را تضمين كننده امنيت زنان در جامعه عنوان كرد و افزود: مجلس موضع خود را به صورت روشن بيان كرده و سعي ندارد خلاف قانون و شرع عمل كند و بخشهايي كه با شرع منافات دارد را نمي پذيرد.
اماني پيوستن به كنوانسيون منع تبعيض را خلاف شرع ندانست و گفت: متاسفانه عده اي از مسوولين تصميمات خود را عين دين مي دانند و مصوبه هاي مجلس را خلاف دين و شرع مقدس بيان مي كنند.
و در خبر ديگري در سايت رويداد آمده:
در آستانه روز زن، شاخه زنان بخش اقتدارگراي حاكميت پس از ممانعت از پيوستن ايران به كنوانسيون زنان، خواستار اجراي «طرح اصول، مباني و روشهاي اجرايي گسترش فرهنگ عفاف» در كشور شد كه در سال 1379 به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي رسيد.
دسته دوم : که شامل سايتهاي فمينيستها و زنان مبارز در راه حقوق زنان است. ويژگي مشترک اين سايت ها یا نويسندگان داشتن سوابق فرهنگي و سياسي است. براي مثال به سايت زنان ايران و یا آواي زن اشاره مي کنم. البته به تازه گي جناح مخالف هم دست به کار شده ان . مثل دفتر مطالعات و تحقيقات زنان:
......اين دفتر نهادى است علمى - پژوهشى وابسته به مركز مديريت حوزههاى علميه خواهران كه اهداف زير را دنبال مىكند: الف. تبيين ديدگاه نظاممند دين پيرامون زن و خانواده. توجه به اصل مجموعه نگرى و هماهنگى و پرهيز از نگاه تك بُعدى و جزئى، توجه به كارآمدى دين در موضع برنامهريزى اجتماعى، توجه همزمان به سه بُعد اخلاقى، اعتقادى و رفتارى در ترسيم الگوى متعالى از زن و تأكيد بر دستيابى به وضعيت فعال و غير منفعل، از شاخصهاى اصلى اين نگاه است. ب. پرورش پژوهشگر و كارشناس در حوزه مطالعات اسلامى زن و خانواده ج. ارتقاى آگاهىها و تحليلها در حوزه مطالعات دينى زن و خانواده با تكيه بر اطلاع رسانى روزآمد د. تعميق پژوهشها و كارشناسىهاى دينى در حوزه زنان و پشتيبانى هدفمند از توسعه و گسترش آن ه. پاسخگويى به نيازهاى تئوريك و دفاع از مرزهاى اعتقادى در حوزه زن و خانواده......
سايتها ي جديد راه اندازي شده اي چون سایت زهراکاظمی که اخبار مربوط به پرونده او را بررسي مي کند, سایتهای خبرنگاران زن مختلف که در ان گزارشها , عکسها منتشر مي شوند.
در سومين بخش : بايد به وبلاگ نويسان زن اشاره کرد . کساني چون شادي صدر با وبلاگ تازه در آمده اش به عنوان يکي از مدافعان حقوق زن , وبلاگ زن نوشت , خورشید خانوم , آذر و آيينه اش و.... طلیعه داران این گروه هستند. از بسياري ديگرمي توان نام برد. یادداشتهاي يک فمينيست جوان به اشاراتی کوتاه از حقوق زنان در کتب نوشته شده در دوره معاصر ايران مي پردازد.جنس دوم و زن ناقص العقل است با ديدي انتقادي به وضعیت زنان و حقوق از دست رقته شان مي پردازند. وبلاگهايي چون من و ماني , مريم نبوي نژاد, روایتگر, من زن هستم, و صدها وبلاگ ديگر که فارغ از مسائل سياسي اما با نگاهي زنانه به دنيا حامي زن بودن خود هستند . و بسيار نمونه هاي ديگز که مي توان درفهرست وبلاگ هاي سايت زنان ايران تعدادي از آنان را ديد.
<< Home